علاوه بر این، تاریخ ساخت این باغ را دوره سلجوقی میدانند؛ زیرا در آن روزگار، اتابک قراچه، حکمران فارس، اقدام به ساخت باغ تخت و چند باغ دیگر در شیراز کرده بود و ممکن است این باغ نیز به درخواست وی ساخته شده باشد. باغ ارم در دوران آل اینجو و آل مظفر و گورکانیان وجود داشته است؛ هرچند هیچ اطلاعاتی راجع به آن وجود ندارد؛ به غیر از یکی از غزلیات حافظ که از روی آن میتوان فهمید آل اینجو اختیار باغ را در دست داشتهاند. در گلستان ارم دوش چو از لطف هوا، زلف سنبل ز نسیم سحری میآشفت گفتم ای مسند جم، جام جهان بینت کو، گفت افسوس که آن دولت بیدار بخفت
علاوه بر این، تاریخ ساخت این باغ را دوره سلجوقی میدانند؛ زیرا در آن روزگار، اتابک قراچه، حکمران فارس، اقدام به ساخت باغ تخت و چند باغ دیگر در شیراز کرده بود و ممکن است این باغ نیز به درخواست وی ساخته شده باشد. باغ ارم در دوران آل اینجو و آل مظفر و گورکانیان وجود داشته است؛ هرچند هیچ اطلاعاتی راجع به آن وجود ندارد؛ به غیر از یکی از غزلیات حافظ که از روی آن میتوان فهمید آل اینجو اختیار باغ را در دست داشتهاند. در گلستان ارم دوش چو از لطف هوا، زلف سنبل ز نسیم سحری میآشفت گفتم ای مسند جم، جام جهان بینت کو، گفت افسوس که آن دولت بیدار بخفت
علاوه بر این، تاریخ ساخت این باغ را دوره سلجوقی میدانند؛ زیرا در آن روزگار، اتابک قراچه، حکمران فارس، اقدام به ساخت باغ تخت و چند باغ دیگر در شیراز کرده بود و ممکن است این باغ نیز به درخواست وی ساخته شده باشد. باغ ارم در دوران آل اینجو و آل مظفر و گورکانیان وجود داشته است؛ هرچند هیچ اطلاعاتی راجع به آن وجود ندارد؛ به غیر از یکی از غزلیات حافظ که از روی آن میتوان فهمید آل اینجو اختیار باغ را در دست داشتهاند. در گلستان ارم دوش چو از لطف هوا، زلف سنبل ز نسیم سحری میآشفت گفتم ای مسند جم، جام جهان بینت کو، گفت افسوس که آن دولت بیدار بخفت
علاوه بر این، تاریخ ساخت این باغ را دوره سلجوقی میدانند؛ زیرا در آن روزگار، اتابک قراچه، حکمران فارس، اقدام به ساخت باغ تخت و چند باغ دیگر در شیراز کرده بود و ممکن است این باغ نیز به درخواست وی ساخته شده باشد. باغ ارم در دوران آل اینجو و آل مظفر و گورکانیان وجود داشته است؛ هرچند هیچ اطلاعاتی راجع به آن وجود ندارد؛ به غیر از یکی از غزلیات حافظ که از روی آن میتوان فهمید آل اینجو اختیار باغ را در دست داشتهاند. در گلستان ارم دوش چو از لطف هوا، زلف سنبل ز نسیم سحری میآشفت گفتم ای مسند جم، جام جهان بینت کو، گفت افسوس که آن دولت بیدار بخفت